دانلود جدیدترین فیلم های ایرانی و خارجی

آموزش

خطای شناختی چیست؟ بررسی دوازده خطای شناختی که باعث بروز تصمیمات اشتباه در ما می شود.

خطای شناختی یا  Cognitive Errors ، موضوع این مقاله از وبسایت پروماگ است. اگر در حوزه روان‌شناسی مطالعاتی داشته باشید، حتما با اصطلاح خطای شناختی، مواجه شده‌اید. خطای شناختی یکی از مهم‌ترین مباحث در روان شناسی و دروس مرتبط با آن است و همان‌طور که از اسمش پیداست در زمان تحلیل و تفسیر وقایع روزمره رخ می‌دهد. خطاهای شناختی مانند یک عینک، وقایع اطرافمان را فیلتر می‌کنند و باعث می‌شوند نتوانیم وقایع را مطابق آنچه که در واقعیت هستند دریافت کنیم. خطا در شناخت، ما را ناگزیر می‌سازد که پاسخ نادرستی به محیط اطرفمان ارسال ‌کنیم که همین پاسخ‌های اشتباه می‌تواند روابط بین فردی و اجتماعی و حتی درون ما را دچار آسیب سازد.

شناخت و خطای شناختی چگونه حاصل می شود؟

شناخت ، یک نوع فرآیند فکری ست که در ذهن ما رخ می‌دهد و ما به واسطه‌ی آن، رویدادهای اطرافمان را درک می‌کنیم. شناخت، به وسیله‌ی حواس پنجگانه و تحلیل داده‌های حاصل از آن، بدست می‌آید و تصویر واضحی از دنیای بیرون‌ در ذهن ما می‌سازد. بدون شناخت نمی‌توانیم وقایع اطرافمان را درک و استنباط کنیم و به آن‌ها پاسخ دهیم.

اما تجربیات ما از زندگی، باعث می‌شوند ما استنباط‌های مختلفی از دنیای پیرامون‌مان داشته باشیم و دنیا را بر طبق گذشته‌ای که داشته‌ایم قضاوت کنیم. با این وجود، همیشه استنباط و تحلیل‌های ما از اتفاقات، کاملا درست نیست و ما را دچار خطای شناختی می‌کند که قضاوت‌های ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به همین علت است که افراد مختلف، درک متفاوتی از یک واقعه یکسان دارند و موضوع را از دریچه‌ی ذهنی خود استنباط می‌کنند.

خطاهای شناختی، باعث می‌شوند قاعده‌های ذهنی و قوانین خودساخته‌مان را به دیگر وقایع تعمیم دهیم و بر سر صحت آن‌ها پافشاری و اصرار نیز داشته باشیم. بدیهی ست که وجود خطای شناختی، روابط بین فردی ما را با دیگران تحت تاثیر قرار می‌دهد و باعث ایجاد خشم و اضطراب فکری در وجود خودمان می شود. 

 

خطای شناختی
شناخت و خطای شناختی ، از مهارتهای مهم ذهنی هستند.

بررسی دوازده خطای شناختی مهم که زندگی ما را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

  • ذهن خوانی دیگران:

اگر تصورتان بر این اساس است که می‌توانید ذهن و فکر اطرافیان خود را بخوانید و حدس بزنید که آن‌ها  نسبت به شما و دیگران چگونه می‌اندیشند، سخت در اشتباه هستید! هر انسانی، پیچیدگی‌های ذهنی و شناختی خود را دارد که بر اساس آن‌ها تصمیم می‌گیرد و دست به عمل می‌زند که ما بدان‌ها دسترسی نداریم. ما تا زمانی که شواهد کافی و دقیق راجع به اطرافیان نداریم، نمی‌توانیم رفتار یا تفکر آن ها را حدس بزنیم و ذهن‌خوانی کنیم.

  • فیلتر کرد ذهن :

فیلترهای ذهنی باعث می‌شوند شما تنها یک بُعد از قضیه‌ای را ببینید و از دیدن سایر قسمت‌های آن، غافل بمانید. فیلترهای ذهنی شما را درگیر قسمت کوچکی از ماجرا می‌کند که احتمالا بخش آزار دهنده‌تری هست و اجازه نمی‌دهد به صورت کلی به واقعیت نگاه کنید و تصمیم بگیرید.

  • تعمیم دادن وقایع و پیشگویی آینده:

آینده بر اساس قواعد ذهنی ما رقم نمی‌خورد و هر اتفاق ناخوشانید ممکن است در هر موقعیتی مجددا تکرار شود یا هرگز تکرار نشود.اگر در گذشته شاهد یک اتفاق ناگوار باشید، این احتمال وجود دارد که آن را به بقیه موقعیت‌های مشابه تعمیم دهید و دربار‌ه‌ی آینده، دست به پیشگویی منفی بزنید.

  • شخصی سازی اتفاقات:

فردی که دچار شخصی سازی شده فکر می‌کند، همه‌ی اتفاقاتی که در اطرافش رخ می‌دهد در حیطه‌ی اختیار اوست و به همین دلیل دست به سرزنش خود می‌زند یا رفتار دیگران را بر اساس محوریت خود، مورد قضاوت قرار می‌دهد.

واقعیت این است که شما محور همه‌ی اتفاقاتی نیستید که در اطرافتان رخ می‌دهد و نباید همه چیز را به خودتان ربط دهید. اگر فگر می کنید شما مسئول همه‌ی اتفاقات هستید یا همه‌ی اطرافیان، تمام رفتارها و حرکاتی که انجام می‌دهند در پاسخ به شماست، دچار خطای شناختی شده‌اید. از سوی دیگر، نباید نقش خود را در رخدادهای اطرافتان نادیده بگیرید؛ شما به اندازه‌ی خودتان در اتفاقاتی که در اطرافتان رخ می‌دهد، سهم دارید، بنابراین بیشتر یا کمتر، خود را درگیر اتفاقات نکنید.

  • ایده‌آل گرایی و تعیین بایدها و نبایدها:

همه چیز، همان طوری که شما انتظار دارید، اتفاق نمی‌افتد. اگر برای خود یا دیگران، بایدها و نبایدهای مختلفی تعریف کنید، فقط خودتان را دچار استرس و اضطراب کرده‌اید. ایده‌آل گرایی و تعیین بایدهای تمام و کمال، زندگی‌تان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بایدهایی که ما در ذهنمان می‌سازیم، کمتر اتفاق می‌افتد و باعث می‌شود ما نتوانیم از شرایط پیرامون‌مان لذت ببریم و دچار ناامیدی می‌شویم.

زندگی مطلق نیست و بایدهای کمتری در آن رخ می‌دهد، بنابراین شما هم در ذهنتان بایدها و نبایدهای کمتری بسازید و به جهان اطرافتان تعمیم دهید.

 

خطای شناختی

خطای شناختی یا Cognitive Errors 

  • داشتن تفکرات سیاه و سفید:

قانون همه یا هیچ از مصادیق خطای شناختی ست. قانون همه یا هیچ می‌گوید یا همه چیز سفید است یا تاریک و سیاه! حد وسطی وجود ندارد. افراد با این خطای شناختی، دیگران را یا مطلقا سفید و خوب می‌بینند یا سیاه و زشت. وجود تفکرات سیاه و سفید، باعث می‌شود شما نتوانید آنچه را که میخواهید بدست آورید زیرا ذهنتان به شما می‌گوید یا باید همه چیز سفید و ایده‌آل باشد، یا اگر نیست، تمام!

  • برچسب زدن به خود یا دیگران:

افرادی که درباره‌ی خود یا دیگران، قانون‌های کلی و کامل صادر می‌کنند دچار خطای شناختی برچسب زدن هستند. در واقع هم ما و هم دیگران، آنگونه که خودمان فکر می‌کنیم یا دیگران می‌اندیشند، خوب یا بد نیستیم و نباید با برچسب زدن صفت های کلی، خودمان یا دیگران را با یک چوب برانیم.

  • استدلال کردن بر پایه‌ی احساسات:

احساسات ما نمی‌توانند تمام جهان بیرون را برای ما تعریف کنند و بدان شکل یا معنا دهند. اگر استدلال‌های شما، تنها بر پایه ی احساسات است، از واقعیت و حقیقتی که در اطرافتان رخ  می دهد، دور خواهید ماند. هر احساسی که در شما وجود دارد یا در شما وجود می‌آید از واقعیت نشأت نمی‌گیرد. به عنوان مثال، اگر احساس سرما یا گرما می کنید، این بدان معنا نیست که هوا واقعا سرد یا گرم باشد.

  • نتیجه‌گیری عجولانه:

نتیجه‌گیری عجولانه یعنی قبل از آن که همه‌ی ابعاد یک مساله کاملا برایتان روشن و واضح شود، نتیجه‌ی آن را استنباط کنید. این نوع تصمیم‌گیری‌ها، شما را به اشتباه وا می‌دارد؛ به نحوی که ممکن است در آینده، از رفتار یا قضاوت خود پشیمان شوید.

  • بزرگ‌نمایی وقایع:

وقایعی که در اطراف ما رخ می‌دهد، دقیقا به همان شدتی نیستند که ما آن‌ها را دریافت می‌کنیم. افرادی که اتفاقات روزمره را بیش از آن اندازه‌ای که هست در ذهنشان بزرگ و پررنگ می‌کنند، به خود آسیب می زنند. آنچه از رفتار دیگران دریافت می‌کنید شاید آن چیزی نباشد که شما حس می‌کنید ؛ پس خودتان را با این خطای شناختی آزار ندهید.

  • عدم توجه به ابعاد مثبت:

این مثال به گوش همه‌ی ما آشنا ست که می‌گوید نباید نیمه‌ی خالی لیوان را ببینید! اگر همواره درگیر نیمه‌ی خالی لیوان هستید و به جنبه‌های مثبت زندگی‌تان بی‌تفاوت هستید یا آن‌ها را بی‌ارزش قلمداد می‌کنید، دچار خطای شناختی آسیب‌زایی هستید. بی توجهی به جنبه های مثبت زندگی، وجود یک زندگی شاد را از شما می‌ستاند و شما را به سوی نارضایتی سوق می‌دهد.

  • فاجعه سازی از اتفاقات:

همه‌ی رخدادها آنچنان ناخوشانید نیستند که ما در ذهن‌مان می‌سازیم. گاهی‌ ترس‌های درونی ما باعث می‌شود رویدادهای اطرافمان را غیرقابل‌‌تحمل قلمداد کنیم و از آنها یک فاجعه‌ی تمام عیار بسازیم در حالی که در واقعیت اینگونه نیستند یا نخواهند بود.

 

سخن پایانی:

خطای شناختی، یک نتیجه‌گیری ذهنی ست که کارکرد آن این است تا شما را از خطرات احتمالی باز ‌دارد اما در عین حال، می‌تواند کارکرد منفی نیز داشته‌باشد و شما را وا دارد که دنیای پیرامون‌تان را اشتباه قضاوت کنید و در پی آن تصمیمات اشتباه بگیرید.

خطاهای شناختی که ما روزانه با آن‌ها سروکار داریم بیش از این چیزی ست که در این محتوا از آن‌ها نام بردیم. بنابراین به دانستن این‌ها اکتفا نکنید و در پی کشف خطاهای شناختی بیشتری باشید که ذهنتان شما را با آن درگیر می‌سازد.

سیما گودرزی هستم و از شما بابت همراهی با وب‌سایت پروماگ سپاسگزارم. امیدوارم این مقاله برایتان سودمند واقع شود.

مقالات مرتبط را بخوانید:

یک دیدگاه

  1. خطای شناختی چیست؟
    بررسی دوازده خطای شناختی که باعث بروز تصمیمات
    اشتباه در ما می شود ممنون از بابت نوشتن این مقاله بسیار مفید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا